هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

 

باید سری به روی بدن باشد

تا دارِتان مناسبِ من باشد

 

با این زبانِ سرکشِ سرخ آیا

سر مانده تا فدای وطن باشد؟!

 

از ابتدای خلقتِ زن گفتید:

«حرف از حقوقٓ او قدغن باشد

 

رقص و بیان و خنده و ازادی

هرگز اگر وظیفه ی زن باشد!

 

زن آلت است و برده؛ نیازی نیست

دارای چشم و گوش و دهن باشد

 

روی سرش کلاهِ گشادِ ما

هر کس نخواست فکرِ کفن باشد»

 

عمری زدید و یکسره رقصیدیم

شاید به فالشتان مثلاً ؛.. باشد!

 

دیگر ولی به رقص نمی آیم>

تا زن_ستیز موزیسین باشد

​​​​

من مجرمم که مُفت نمی خواهم

عمرم حرامِ تشت و لگن باشد؟!

 

حلاجی ام کنید اگر جُرم است

روییدن از میانِ لجن؛.. باشد!

 

نیلوفرم میانِ لجن هاتان

روییده است تابوُشکن باشد

 

سر نه! بیا تمامِ مرا بر / دار >

از رستن و وطن که سخن باشد

 

 

نظرات  (۲)

  • شادان شهرو بختیاری
  • سلام  مهربانو

    هم اندیشمندانه بود و هم اعتراضی

    درود بسیار

    پاسخ:
    سلام استاد مهربان
    ممنون از لطف شما
    محبت دارید

    سلام دو تا بیتی که با من یک زنم! شروع شد خیلی خوب بودن. خدا قوت

    پاسخ:
    سلام
    نظر لطف شماست
    سپاسگزارم

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">