هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

یک زندگی پنهان

A Hidden Lfe

 

 

نقاش:

من مقبره ی پیامبران زیادی رو نقاشی کردم

من به مردم کمک می کنم تا از اون پایین به این بالا نگاه کنن

 

اونها به بالا نگاه می کنن و  تصور می کنن که اگر زمان مسیح زندگی می کردن

کاری که بقیه با مسیح کردن رو انجام نمی دادن

 

اونها تمام کسانی که با مسیح بودن رو کشتن

 

من این همه آدمِ رنجدیده رو نقاشی می کنم، در حالیکه خودم در حال رنج کشیدنم

ازش خرج زندگیم رو درمیارم

 

کاری که ما نقاش ها می کنیم،.. خلق همدردیه

ما ستایشگر می سازیم

ما هوادار می سازیم

 

 

اون نوع زندگی درخواست خود مسیح نبود (خودش انتخاب نکرد)

اون نمی خواست کسی ازش یاد کنه

تا ما مجبور نباشیم ببینیم که چه بلایی سرِ حقیقت اومده

 

زمان جهل داره فرا میرسه و مردم زیرکانه تر عمل می کنن

اونها با حقیقت مخالفت نمی کنن،.. فقط اون رو نادیده می گیرن

 

من مسیحِ خوشایندشون رو می کشم

با هاله ی دور سرش

چطور می تونم چیزی رو که (خودم با تمام وجود) زندگی نکردم (حس نکردم)، (به بقیه) نشون بدم؟

یه روزی جسارت این کار رو پیدا کنم.. اما هنوز نه

یه روزی.. مسیح واقعی رو نقاشی می کنم

 

 

یک زندگی پنهان

ترنس مالیک

A hidden life

Terrence Frederick Malick

 

...

 

هنر

حقیقت

رنج

باور

 


 

نظرات  (۲)

  • سپیده طالبی
  • سلام و عرض ادب مهربانوی گرانمهر

    دیالوگ جالب و تامل برانگیزی بود و ... البته من تصور میکنم این اندیشه و تلقی شاید در ذهن اغلب هنرمندان در هر نوع هنری بگونه ای خود را پنهان نموده باشد.

    کاری که ما نقاش ها می کنیم،.. خلق همدردیه

    ما ستایشگر می سازیم

    ما هوادار می سازیم


    ما فکر میکنیم با هنر خودمان چون نقاشی ، شعر ، داستان ... حقایق را رو میکنیم! اما به زعم من چون آنها را در حریر زیبایی می‌پیچیم، به خوبی واقعیتها را نشان نمیدهند هر چقدر هم انتقادی باشند و سعی در علنی نمودن حقایق داشته باشند.
    نمیدانم چگونه میشود عریان، ذهنیت خود را بر پرده تصاویر ( حال هر نوعی از آن شعر ، نقاشی ...) کشید که هم آن حریر زیبا که به گونه ای تلطیف کننده ی ماجراست، موجود باشد و هم زمختی و تلخی حقایق آنهم بطور واقعی
    شاید جواب در این بخش دیالوگ خفته باشد:

    من این همه آدمِ رنجدیده رو نقاشی می کنم، در حالیکه خودم در حال رنج کشیدنم ، ازش خرج زندگیم رو درمیارم


    سپاس برای این پست تامل برانگیز و انتخاب به جایتان بانوی گرانمند

    پاسخ:
    سلام بانو جان

    سپاس از بذل مهر و توجه تان
    درست می فرمایید؛ تلخی و زهر حقیقت با شیرینی و ظرافت هنر همواره پوشانده شده و اتفاقا پای هنر برای همین به میان آمده؛ که زبانی زیبا و قابل تحمل برای بیان تلخی حقایق و رسیدگی و توجه به اون وجود داشته باشه
    از طرفی، نیاز، در اشکال مختلفش باعث میشه تلخی و زمختی حقیقت رنگ ببازه و بالاجبار به چشم نیاد

    باز هم ممنونم از مهر حضور و نظر شما
    در پناه مهر


  • شادان شهرو بختیاری
  • درود بر مهربانو پوربافرانی ارجمند

    عالی بود

    و ای کاش شاعران هم به این نتیجه میرسیدند که بجای خوشایند دیگران ، قلم بدست بگیرن و آن خود رنج کشیده ای که دارند و مدام اونو سرکوب میکنن را بسرایند ، 

     

    پاسخ:
    درود استاد گرانقدر

    خواهش می کنم . لطف دارید
    بله. درست می فرمایید.. ای کاش واقعا..

    سپاس از لطف نظر و حضورتان


    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">