هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

گرچه اینجا سرد است

و به تدبیرِ زمستانِ زمان

دشتِ پر رونقِ اندیشه ی آدم، شده چون

شوره زاری بی جان

گرچه آبادیِ دلها شده همسنگِ کویر

و تبارم همه گم کرده اصالت از خود

شده ناخواسته گردن هاشان

به تکبّر زنجیر

بذر عشقِ تو و من اما باز

می شکافد دلِ یخبندان را

می دمد از دلمان دیگر بار

باوری سبزتر از هرچه بهار

خاطری خُرّم و خوش

روزگاری همه از پونه و ریحان،.. سرشار

 

اگر اینجا سرد است

و اَسَف بارتر از این غم نیست!

که قدمهای صبا

در گذر، از خمِ هر کوچه ی این شهر، مُردّد مانده

و شکوفندگی از عشق،.. تو را

از وجودش رانده

بِینِ این قحطِ طراوت اما

گرمیِ عاطفه، این،.. هدیه ی پنهان در ما

مثل یک معجزه از حافظه مان می شوید

سردی و سختیِ این دوران را

 

گرچه اینجا سرد است

و به ژرفای درون

همچنان سوزِ زمستان باقی است

پشتِ تصویرِ محبت اما

باید این باطن را

نه به دِی ماهِ زمان

که به فروردینِ

خُرّمِ مِهر سپُرد

که اگر راهِ محبت هامان

رو به بیراهه رَوَد

به چه دلخوش باید

روحِ آزرده ی این قوم شود؟!...


 

 

 

نظرات  (۱)

  • شادان شهرو
  • نیمایی قشنگیست، الالخصوص اشاره ی دوپهلویی که به /صبا/داشته اید، 
    لب مریزاد و درود و سپاس
    پاسخ:
    سلام و عرض ادب استاد گرامی
    بسیار سپاسگزارم از لطف حضور و نظرتون
    دست گذاشتین روی کاری که متعلق به چند سال پیشه و حتی خودم هم با این  دانش محدود با خوندنشون به راحتی به ایرادات فراوانش پی می برم. با این حال ممنون از بلندنظری و بزرگواری تون
    موید باشید استاد عزیز
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">