هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

تو کنارِ دلِ خاکستری ام سبز بمان

و به افسانه ی آرامشِ من رنگِ وجود

به وجودم رونق

و به اندوه ترین زاویه ی زندگی ام شوق ببخش

 

تو مسیحایِ منی باش که پزمرده ام از سختی ها

من که تقدیر، نفس های مرا بست به زنجیره ی آه

 

تو کنارِ دلِ من سبز بمان

و بدان رایحه ی هر نفَسَت

گرم، در شامّه ی خاطر من می ماند

روزگاری که نباشی قلبم

قدر هر خاطره از جنسِ تو را می داند


 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">