شبیه پنجره ای رو به باغِ سرخِ هلو
پر از طراوت و تصویر و روشنی هستی
پر از هوای تازه، پر از حسِّ خوبِ نشاط
به محضِ آمدنت راهِ غصه را بستی
به محضِ آمدنت فصل های تقویمم
همه دچارِ شکفتن، همه بهار شدند
تمام آینه هایی که ماه را دیدند
برای دیدنِ رویِ تو بیقَرار شدند



