هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دریا» ثبت شده است

غریبه بودم و بی مورد

و بی ستاره ترین ماهیِ سیاهِ آبهای فراموشی

که دوستی ام،.. با دو غوکِ نارس و نامربوط،

حوالیِ نبوغِ اُرگانیزمِ جمعیِ گُلسنگ

و..، عطوفتِ غریزیِ رویش،

تمامِ حشر و نشرِ اجتماعیِ من بود در نهایتِ تنهایی

نگو که دردِ تو رفعِ عذابِ ماهی هاست

که گندِ آب، همان اعتصابِ ماهی هاست!

 

نگیر قدِّ دلم را در این مساحتِ تنگ

هنوز وسعتِ دریا، سرابِ ماهی هاست