هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

به آینه نگاه می کنم

به خطوطِ کج و معوجِ قرینه ام، در گلاویزیِ بلور و جیوه

به چشمهایم که حفره های مردودند در آزمونِ حیات

به خطوطِ لبهایم که انگار مسیر را اشتباه رفته اند

به خودم

به هیچ

به این بی تفاوتیِ ریشه داری که در نگاهم نفَس می کشد

 

به آینه نگاه می کنم

و به این می رسم که انگار دیگر، خودم نیستم

انگار من ازدحامِ ناگفته هایی هستم که از لبها به چشمها رسیده اند، بی مجالِ تعبیر شدن

انگار تجمّعی هستم از بُهت و ویرانی

انگار اُبُهّتی هستم از هیچی و پوچی

انگار روزنگاری هستم به قدمتِ تاریخی که تنهایی، ورق خورده است

 

به آینه نگاه می کنم

و زنگار می گیرم

از اینکه در من، سکوت چه ضخامتی دارد

و حیات، چه رنگی باخته است از تکثیرِ این همه درود و بدرود

 

 چه جلایی دارد آینه

وقتی نجوا می کند

من چیزی نیستم جز جزیره ای دورافتاده

که می آیند

کشفم می کنند

به هَمَم می ریزند

و می روند بی آنکه گاهی دستی تکان دهند

دستِ کم از دور

 

97/3/21

 

 

نظرات  (۶)

  • رضا `پسر از جنس پدر`
  • عجب شعری خیلی ممنون به خاطر شعری های خوبتون "

    کشفم می کنند

    به هَمَم می ریزند

    و می روند بی آنکه گاهی دستی تکان دهند

    دستِ کم از دور"

    پاسخ:
    سپاسگزارم
    لطف دارید
  • chefft.blog.ir 💞💕
  • شعر زیبایی بود
    ممنون
    پاسخ:
    سپاس از نظر لطف و همراهی دائمی تون
  • دختری از جنس باد
  • خیلی قشنگ بود:)
    پاسخ:
    لطف دارید
  • بهرنگ قدوسی
  • خیلی قشنگ  گفتی  خانم  پور بافرانی

    🤗🤗🤗🤗🤗🤗
    پاسخ:
    سپاس
    سلام 
    کلام زیبا از همسر مهربان و شاعرم
    دوست داشتنی و روح نواز مثل یک باد بهاری
    پاسخ:
    سلام عزیزم
    خیلی ممنونم از محبت و همراهیت
    خداوند حفظت کنه
    بسیار زیبا و خواندنی 
    پاسخ:
    سپاسگزارم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">