هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

همه جا غرقِ تو هستم

تو که شاداب تر از هرچه بهاری

تو که مُردادِ دلِ سردِ منی

...............................معرکه ای، حرف نداری

تو که بر چهره اگر رنگِ زمستان بزنی

...............................................باز عزیزی

چشمِ هر آینه روشن شده از نورِ نگاهت

نکند بر نظرِ آینه و چشمِ تَرَم

...................................قهر بریزی

 

همه جا غرقِ تو هستم

تو و آن گرم، نگاهت

تو و آن سرد، غرورت

تو که انگیزه ی بیداریِ هر صبحِ قشنگی

تو که ترکیبِ خوشی از به هم آمیختنِ،.. نقشه و رنگی

تو که سرچشمه ی هر خواستنی، مهرِ فروزان!

به تنم شوق بپوشان

به دلم عشق بتابان

 

...

 

گُلِ من! خوب ترینم!

من که از هر چه برای تو گذشتم

من که بی هیچ بهانه

غیرِ تو از همه کس دست کشیدم

دستِ کم، نیم نگاهی

.........................به دلِ منتظرم کن

که دلم را به شبِ چشمِ نفسگیرِ تو بستم

نازنین! خوب ترینم!

همچنان عاشق و مستم

همه جا غرقِ تو هستم

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">