هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

بر تلخی ام نخند

حسرت نمی خورم، که نشد کامِ تشنه را

سیراب سازم از

معجونِ بودنت

دنیا اگرچه جانِ منِ بی دفاع را

با هر حقیقتش

انبارِ زهر کرد

گاهی تأمّلی کن و بر اسبِ نخوتت

آرام تر بتاز

آرام تر بتاز که دنیایِ بی وفا

در کینه، بی نظیر

در سُخره، یکّه است

روزی به رسمِ تلافی به اشکِ تو

بی اعتنا و سرد

لبخند می زند


 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">