هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

هزارتوی خیال

اگر شاعری نمی دانی، دست کم یک شعر دلنشین باش!

پرده با نسیم، والتس می رود

من با تصویر تو

و تو با رویای کسی شاید در هیچ کجا...

کاش می دانستی برای مُردن

تنها،.. نگاه به تو از این زاویه، کافیست

کاش می دانستی چقدر دلم می خواهد بلند شوم

تو را کنار بکشم

پنجره را ببندم

و رحم کنم به دلِ یک شهر!

اما حیف!

حیف این زاویه آنقدر دلباز است

که می شود از آن به بی نهایت رسید

و جهانی را فدای گوشه گوشه ی آن کرد.

 

97/3/1

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">